ریحانهریحانه، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

ریحانه، گل خوشبوی من

آغاز هفت ماهگی با یه اتفاق شیرین

1392/2/8 2:18
نویسنده : مامان مینا
474 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر شیرینمقلب

ببخش اگه این روزها مامان خوبی برات نیستم و کمتر برات وقت میذارم در عوضش مامانی انقدر داره برات زحمت میکشه و انقدر باهاته که اگه اینجوری پیش بریم دیگه منو فراموش میکنی...

چند شب پیش نصف شب خوابت نیبرد انگار گرسنه بودی و شیر من کفاف نمیداد. برات فرنی درست کردم تو سیاهی شب قاشق پلاستیکی خودتو پیدا نکردم برا همین مجبور شدم از قاشق فلزی استفاده کنم. وشنیدم اون صدایی رو که خیلی وقت بود منتظرش بودم:

چق چق چق...

ریحانه ی گل مامان دندوناش بالاخره زده بود بیرون...

نمیدونی چه ذوقی کردم... بابایی رو بیدار کردم و بهش گفتم ولی خیلی خواب بود...

جمعه 6 اردیبهشت (در هفت ماه و 6 روزگی) که خونه مامانی بودی زنگ زدم مامانی گفت دندوناش زده بیرون قد نوک یه دونه برنج...

الهی فدات بشم از اون روز تا حالا هرکاری میکنم دندوناتو بهم نشون بدی دهنتو قفل میکنی و نمیذاری نگاشون کنمقلب

حالا دیگه وقتشه که برات بخونم:

انار دونه دونه
بچه ای دارم دردونه

قشنگ و مهربونه
انار دونه دونه
سه چهار روزه که بچم
گرفتار دندونه
انار دونه دونه
توی دهان بچم

یه گل زده جوونه
گل نگو مرواریده

مثه طلای سفیده 

تو هم برام بخونی:

سلام سلام صد تا سلام
من اومدم با دندونام
میخوام نشونتون بدم
صاحب مروارید شدم
یواش یواش و بیصدا
شدم جز کباب خورا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان رادمهر
17 اردیبهشت 92 9:10
ریحانه جون اولین مرواریدای سفید و قشنگت مبارک
پرهام ومامانش
18 اردیبهشت 92 15:59
_ (¯`·.·'¯) _______ ___ `·.,(¯`·.·'¯) _____ _______ `·.,(¯`·.·'¯) __ ___________`·.,.·´ ___
معصوم/مامان جان جان فاطمه
24 اردیبهشت 92 19:05
مبــــــــــــــــــــــــــــــــــاركه


مرسی
مامان حلما
28 اردیبهشت 92 12:53
چه شعر قشنگی دختر من هم شهریوریه به ما سر بزنید