چهار ماه و ده روز
چهار ماه و ده روز سلام دختر نازم
الان کنار دستم خوابیدی که من با خیال راحت اینجا دارم برات مینویسم. هرچی بزرگتر میشی بیشتر برات احساس خطر میکنم و بیشتر نگرانت میشم. امروز صبح اومدم اینجا که شروع کنم برات بنویسم. روتخت کنار دستم خوابیده بودی( گفتم که میز کامپیوتر رو چسبوندم به تخت که کنارم باشی...) بعد یهو نگات کردم دیدم یه دستمال کاغذی رو دو دستی داری می چپونی تو حلقت منم با تمام وجود دستمو کردم تو دهنت تا بتونم دستمال کاغذی رو که ریز ریز شده بود از تو دهنت بکشم بیرون... داشتم از ترس سکته میکردم...
پس از این به بعد سعی میکنم هفته ای یکبار پست جدید داشته باشم از هفته ای که بر تو دختر شیطون میگذره.
شب قبل از واکسنت رفتیم خونه عمه ی بابایی اونجا خیلی گریه کردی ولی از اونجا که برگشتیم کلی خندیدی و برامون آواز خوندی
از واکسنت بگم...
خدا رو شکر اضاع بهتر از دفعه قبل(دو ماهگیت) بود.
از بهداشت که برگشتیم یه دل سیر برنامه کودک نگاه کردی قربونت برم.
من فدای اون پا روی پا انداختنت بشم دختر مغرور من...
شب میلاد پیامبر عروسی دوستم بود و من تو رو بردم به اولین عروسی که تو عمر شیرینت شرکت میکنی... و تو اونجا دختر خوبی بودی ولی موقع شام همش بغل مامانی بودی و نگذاشتی مامانی شام بخوره و همش خوابت می اومد...
گاوی رو هم با خودمون برده بودیم که تو باهاش بازی کنی و تو همش اونو میکنی تو دهنت...
اونجا از بس که گرمت شده بود لپات قرمز شده بود عسل مامان.
دیروز ناهار خونه آقا جون بودیم. یکتا دختر پسر خاله بابایی هم اونجا بود. یکتا به تو میگفت: ((نینانه))
شام هم خونه آتوسا مهمون بودیم...
آتوسا اخیرا دیگه یاد گرفته"خ" رو درست تلفظ کنه و به من دیگه نمیگه حاله... میگه: خاله
به تو هم دیگه نمیگه "هه حانه"... میگه: "نیحانه"
خیلی با مزه شده . دیشب همش حواسش به آب دهن تو بود وقتی میدید داره میاد میدوید دستمال کاغذی میاورد داد میزد: "ریخت... ریخت.."
بهت میگفت:" نیحانه... بیا بدل من..."(بیا بغل من)
و بعد کلی اسباب بازی برات آورد و باهات بازی کرد. مامانش میگفت آتوسا اسباب بازیهاشو به هیچکس نمیده حتی به دختر عمه ش، ولی ریحانه رو خیلی دوست داره...
و تو هم که هر چی دستت میدیم سریع میکنیش تو دهنت...
اینم تصویری از نقاشی های آتوسا روی دیوار خونه جدیدشون
لازم به ذکره که بگم آتوسا الان3 سال و 8 ماهشه
اینروزا وقتی رو پام میخوابونمت خودت برای خودت لالایی میخونی تا خوابت ببره خیلی بامزه ای دختر نازم.
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
عزیزم رمزو واست خصوصی میقرستم.gif){kind=small}
).gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
چسبـــــتید هاااااااا.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
