عکسهایی از این روزهای تو(تا قبل از چهار ماهگی)
عزیزترینم
این روزها انقدر شیرین شدی که من از خدا شرمم میشه، چون یادم میره هر لحظه برای داشتن نازنینی چون تو سپاسگذارش باشم.
این عروسکیه که بابایی برات از کربلا خریده عزیزم.و ببخش ما رو که ازت انتظار زیادی داریم که بتونی بشینی رو مبل. میدونم هنوز کوچولویی. چکار کنیم دیگه؟؟ عجله داریم زودتر بزرگ بشی نازنینم.
قربون اون آب دهنت بشم که همیشه مهمون صورت نازته. پس کی میتونی کنترلش کنی؟؟؟؟
یه خواب شیرین بعد از ظهری جمعه ای...
و این هم خرگوش بلا و سگ هاپ هاپی که بخاطر شاد بودن تو به دار مجازات آویخته شدند.
شب مهمونی خونه مامانی...
فدای قهقهه های شیرینت عزیزم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی