ریحانهریحانه، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

ریحانه، گل خوشبوی من

دالی...

1392/3/10 4:01
نویسنده : مامان مینا
870 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر شیطون بلا...

شبا از ساعت 11 تا 1 اوج انرژی و شلوغ کردنته... وای که چقدر آدم حالش بده وقتی تو اوج خستگی باید با تو بازی کنه و حوصله و حال و جون نداره...خمیازه

اگه از خرید هم اومده باشه که دیگه بدتراوه... سبزی پاک کردن و بادمجون پوست گرفتن و مرغ تمیز کردن و فریز کردن از طرفی و یه ریحانه ی گرسنه و شیطون از یه طرف دیگه و تازهاوه.......... بابایی که باید زود بخوابه چون صبح قرار گذاشته با دوستاش بره کوه...آخ

ساعت نوشتن این پست رو ببین...سوال خیلی وقته تو نتم... داشتم کارای اداریمو یه خرده سرو سامون میدادم...به تازگی قرار شده ضمن خدمتها بصورت انلاین باشه و در ضمن قرار شده تمام ضمن خدمت ها رو تو سایت ثبت کنیم... خیلی باحال شده... زمان شما مطمئنا با حال تر خواهد شد و تو به این نوشته های من خواهی خندید...قهقهه

ولی اومدم یه چیز باحال بگم و برم:

عکس برای گذاشتن زیاد دارم ولی فعلا اینو داشته باش:

امروز تو تو حال خوابیده بودی منم تو آشپز خونه داشتم ظرف میشستم هر از چند گاهی هم بهت نگاه میکردم...

یهو دیدم نیستی...تعجب

از پشت اوپن آشپز خونه نگاه کردم... گفتم شاید زیر نیمکت همیشگی باشی...

صدات کردم: ریحان مامان...دخترم...کجایی مامان؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دیدمت...

در این عکس من تو آشپز خونه هستم و دوربینی که روی اوپن آشپز خونه بود برای ثبت این صحنه بامزه به کمکم اومد.

فدات بشم بلا...

شب بخیر... دیگه دیر وقته...بای بای

بوسقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان رادمهر
10 خرداد 92 10:48
ای جونم.ریحانه هم مثل پسر من فضوله ها . فدای شیطنتشون بشم
مامان حسنا
10 خرداد 92 11:07
وای مینا جون کلــــــــــــــــــی خندیدم از دست این دختر وروجک شیطون که دقیقا فضولیهاش عین حسنای منه... قربــــــــــــــون ریحانه عسلیم برم ک اینقدر با مزه نگاه میکنه عاشـــــــــــــق این نگاه کردن درحین فضولیشم فدات فدات فدات
مامان الناز
11 خرداد 92 9:49
خیلی بامزه شیطونی میکنه جیگر طلا
شقایق مامان آرشا
14 خرداد 92 22:09
چه جالب دقیقا یه روزی آرشا هم جای تو بود


سلام شقایق جون ممنونم که اومدی. آره عزیزم انگار همه ی بچه ها یه روزی بودن در این زیر رو تجربه میکنن. خب دیگه تا کوچو لو ان میتونن برن پس بذاریم برن...
مامان رادمهر
17 خرداد 92 12:57
سلام عزیزم.به یه مسابقه وبلاگی دعوت شدی.به وبلاگمون سر بزن
الهه(مامان یاسان)
19 خرداد 92 21:20
خیلی عکس باحالی شده
مامان نیروانا
20 خرداد 92 12:00
فدای دالی کردنت عزیز خاله! چقدر بامزه شدی تو این صحنه شیطون بلا! مامانی خدا قوت. ضمناً ضمن خدمتت رو قربون یه ماچم برای دوربین عزیز که دم دست بود
معصوم/مامان جان جان فاطمه
20 خرداد 92 12:19
اي جونم ماماني چند تا عكس خوشمل از دخترمون بزار
مامان درسا
23 خرداد 92 10:17
ای جانمممممممممممممممممممم دخمل بلا.
مامان الناز
27 خرداد 92 10:19
مامانی زودتر بیا از شیطنت های جدید گل دخملمون بگو