آخرین پست قبل از یک سالگی
سلام دختر ناز و شیطون من: بعد از این همه مدت اومدم با کلی حرف و تعریف و کلی عکس بامزه ولی نمیدونم چرا انقدر سرعت نت کمه؟؟؟؟؟؟ ساعت نزدیک 1 شبه و تو و بابایی خوابیدین و من امشب رو مجبورم بخاطر لباس عروسی که فردا باید به صاحبش تحویل بدم بیدار بمونم. حس میکنم این آخرین پستیه که تو این خونه مون و قبل از تولد یک سالگی تو مینویسم ... آره عزیزم تا سه چهار روز دیگه از این خونه میریم و معلوم نیست روز تولد تو بهمون چی میگذره؟ خیلی ذلم میخواست اولین تولد تو رو میرفتیم مشهد تا برامون یه خاطره ی ماندگار میشد ولی همه ی کارامون به هم گره خورد... کارای بابایی از یه طرف و ماجرای انتقالی من و اسباب کشی مون و ... امشب تولد امام رضا بود و ما رفتیم مسجد ...
نویسنده :
مامان مینا
3:18